هیوا اکبری پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم می گیرد تا از مناطق جنگی و خانه ای که در آن با همسرش زندگی می کرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده می خواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا به رغم نشانه هایی از شهادت حمید همچنان در پی شوهرش است. او در خانه قدیمی اش به تعدادی نامه متعلق به پانزده سال پیش دسترسی پیدا می کند که خاطرات سال های گذشته او را با حمید زنده می کند. رحیم صابری، مسئول کمیته تفحص و مفقودین، هیوا را مطمئن می سازد که شوهرش شهید شده است ولی به خواهش هیوا همراه با او و نیز کرمی در منطقه جنگی خود را به تونلی می رساند که سال ها پیش حمید در آنجا به شهادت رسیده بود. صحنه های نبرد در داخل تونل در جلوی چشمان هیوا جان می گیرد و او شوهرش را که در حال مرگ است می بیند.
۱۳۷۷ - بهترین تدوین در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - نقش اول مرد در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین فیلم در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین فیلم در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین صدابرداری در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین فیلمبرداری در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین طراحی صحنه در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین کارگردانی در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین طراحی صحنه در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۸ - بهترین صدابرداری در جشن سینمای ایران،
۱۳۷۸ - بهترین جلوه های ویژه در جشن سینمای ایران،
۱۳۷۷ - بهترین تدوین در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - نقش اول مرد در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین فیلم در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین فیلم در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین صدابرداری در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین فیلمبرداری در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین طراحی صحنه در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین کارگردانی در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۷ - بهترین طراحی صحنه در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۸ - بهترین صدابرداری در جشن سینمای ایران،
۱۳۷۸ - بهترین جلوه های ویژه در جشن سینمای ایران