گرانمایه، ارباب روستا، پیرمرد مهربانی است که در انتظار آمدن مهندس کامران به روستا است. با آمدن مهندس و تا آماده شدن ساختمان خانه اش او در خانه کدخدا ساکن می شود. نرگس دختر کدخدا، به مهندس کامران علاقمند می شود؛ اما مهندس به تدریج به ناهید، دختر گرانمایه، دل می بازد. وقتی ناهید میزان علاقه ی نرگس را به کامران می بیند و نرگس با فداکاری او را از فرو رفتن در باتلاق نجات می دهد نرگس وانمود می کند از کامران دلسر شده و موافق ازدواج با او نیست. کامران بر پیشنهاد خود پافشاری می کند، تا این که روزی نرگس خود را جلو یک گاری می اندازد که در مسیر کامران قرار گرفته است، و جان او را نجات می دهد. کامران بالای سر نرگس، در بستر بیماری، می رود و به او پیشنهاد ازدواج می دهد.
محمدعلی جعفری | کارگردان | |
احمد شاملو | نویسنده | |
محمدعلی جعفری | بازیگر | |
سهیلا | بازیگر | |
عبدالله محمدی | بازیگر | |
عزت حسنعلی | بازیگر | |
غلامحسین نقشینه | بازیگر | |
سونیا | بازیگر | |
ژاله | بازیگر | |
مهاجر | بازیگر | |
گیتی | بازیگر | |
هلن | بازیگر | |
منوچهر صادق پور | تهیه کننده | |
غیاث | مدیر تهیه | |
مهدی امیرقاسم خانی | مدیر فیلمبرداری | |
رجب عبادی | دستیار فیلمبردار | |
مهدی امیرقاسم خانی | تدوین | |
واروژ | آهنگساز | |
سورن | نوازنده | |
عباس منتجم شیرازی | خواننده | |
سوزان | خواننده | |
بهشته | خواننده | |
زاره | صدابردار | |
نوریک | دستیار صدابردار | |
ویژه | افکت | |
ایرج صفدری | چهره پرداز | |
میشل | لابراتوار | |
میشل | چاپ | |
ایرج صفدری | تیتراژ |